.
ای شاخه ی سبزِ باغ زیتون،
ای خانه زخون تو پُرازخون
ای غزّه ی مقتدر به پا خیز
پَرواز نما به دشت وهامون
جُغد آمده با دوصد بهانه
شاید کُنَدَت زِخانه بیرون
قصّابِ جنایتِ شتیلا
برکودک و زن زده شبیخون
این مدّعی کجِ "هلوکاست"
آورده وَبا ومرگ وطاعون
"شورای ملل" کند تماشا
"یانکی" کُنَد افتخار بی چون
اَشرافِ عرب شکم چرانان
در آخورِ مُسکرات و اَفیون
ای کفتر پرشکسته ...، غزّه
پرواز نما، دوباره ، اکنون
چشم تو و"مهدوی" به فرداست
باشد که قضا کند دِگرگون
"غزّه" به جُز از خدا ندارد
مرگا به تو ای "رژیمِ صهیون"
غلامرضا مهدوی
----------------------------
"وَالتّینِ وَالزَّیتون"؛ هلا، ای "طورِسینین"
ای سرزمینِ نازنین مَهلا "فلسطین"
ای وادیِ سبزو گُهَرافشانِ زیتون
خونین شدی جانا به سانِ "دیرِ یاسین"
جانم فدای آسمانِ کودکانت
پَرپَر شوَند از دامنَت ناهید وپروین
صدهاعروس ازحجله ات آواره گشتند
شهر و دیار ازخونشان گردیده آذین
کشتارِ طفلان وزنان با بمب وموشک
بدتر زِ صَبرا وشتیلاهای پیشین
کُشته اگر پُشته کنند از تو هزاران
هرگز نگردانی زِ دین روی از آیین
دنیا شده بازیچه ی افکارِ فاسد،
شورایِ امنیت نگو؛ دارُالخَوانین
با اِدّعای کذبِ اینها از "هلوکاست"
شیطان شود شرمنده ی افکارِننگین
"بین الملل"درخوابِ خرگوشی لمیده
بار تأسُف دارد و افسارِ رنگین!
"جانی"جنایت می کند،"یانکی" حمایت
مرگا به آن کشتار واین تأییدِ وتبیین
غرب وعَرَب هردو جنایتکار وخائن
لعنت به کُلِّ ظالمین، هم آن و، هم این
فرموده ی روح خدا در گوش جانهاست
بایدشود مَحو اَز جهان این عضوِ چرکین
یک روز اگر از عُمرِ دنیا مانده باشد،
از عدل و دادش پُر کند آن یارِ دیرین
ای مسجدُالأقسی مُقاوم باش وبرجا
درجا نزَن؛ حتّی ز بُمباران سنگین
فرموده رَبَّ العالَمینِ صادِقُ الوَعد
تا بَرکَنَد از این زمین شرِّ شیاطین
فردا که سروِ "غزّه" سر بردارد ازخاک
سَر سایه اش باشد تو را تسکین وتمکین
سونامیِ کشتارِ اَقصی جانگداز است
بر جانِ "صهیون" صدهزاران لعن ونفرین
غلامرضا مهدوی
برچسب ها غزّه در خونباغ زیتونپُر از خونای غزّهسر شکستهسر گشتهدشت هامونجُغد آمدهدوصد بهانهزخانه بیرونقصّاب جنایتجنایت شتیلازده شبیخونمدّعی هلوکاستمرگ طاعوناشراف عربشکم چرانانمسکرات افیوندر آخورکفتر پر شکسته
نظرات ارسال شده