ما را دنبال کنید

جستجوگر

شهدای انقلاب اسلامی

موضوعات

آمارگیر

  • :: آمار مطالب
  • کل مطالب : 83
  • کل نظرات : 64
  • :: آمار کاربران
  • افراد آنلاين : 3
  • تعداد اعضا : 128
  • :: آمار بازديد
  • بازديد امروز : 321
  • بازديد ديروز : 181
  • بازديد کننده امروز : 58
  • بازديد کننده ديروز : 62
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل ديروز: 0
  • بازديد هفته : 1,283
  • بازديد ماه : 3,470
  • بازديد سال : 26,587
  • بازديد کلي : 385,331
  • :: اطلاعات شما
  • آي پي : 3.142.120.16
  • مرورگر : Safari 5.1
  • سيستم عامل :

کدهای اختصاصی

.

 

مقام معظم رهبری : امروز فضیلت زنده نگهداشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست.

 


زندگی نامه ، خاطرات ، دستنوشته ها و عکسهای شهید محمد علی مهدوی آزاد را در صفحۀ این شهید عزیز ارسال کنید.

یاحسین(ع)

يادنامه‌اي از شهيد عزيز محمّدعلي مهدوي‌آزاد





نام پدر: محمّدحسين محل و تاريخ تولد: استهبان 1345

سن: 18 سال
تحصيلات: مقدماتي


شغل: طلبه
وضعيت تأهل: مجرّد


ارگان اعزام كننده: بسيج
تاريخ اولين اعزام: 7/8/61


مسؤوليت: تخريب چي
حضور در جبهه:266 روز

تاريخ شهادت: 25/12/63
محل دفن: استهبان 5/5/74

همراه با بهار زاده شد و با روح سبزش خانه را غرق در صفا كرد. در خانه‌اي متولد شد كه بي‌بضاعت بود، اما از ياد خدا پررونق و بازارش گرم. دوران كودكي «محمّدعلي» با رفتن به مدرسه رنگي زيباتر به خودگرفت.

از بهره‌ي هوشي بالايي برخوردار بود و در حل مشكلات درسيبه همكلاسي‌هايش كمك مي‌كرد. هنرمند بود و به خطاطي و نقاشي علاقه داشت، مخصوصاً به طراحي سياه قلم و كلمه‌ي «اللّه» را بسيار زيبا ترسيم مي‌كرد.

در روزهاي انقلاب كه همه‌ي شهر براي ورود امام خميني(ره) لحظه شماري مي‌كردند، «محمّدعلي» نوجواني بود كه با ديگران براي نابودي رژيم طاغوت هرگز از پا ننشست، تا اينكه در اين راه او و ياران خميني سربلند شدند و انقلاب به پيروزي رسيد. وي نماز را اول وقت مي‌خواند و در نماز جمعه و جماعات شركت مي‌كرد.

در زمان رياست جمهوري بني‌صدر خائن، با گروهك‌هاي منافقين مبارزه مي‌كرد و از هيچ‌كس ترسي به دل نداشت. سپس در حوزه‌ي علميه‌ي شهرستان نام نوشت و به تحصيل مشغول گرديد.

شروع جنگ تحميلي و تجاوز دشمن به ميهن اسلامي، دل اولبريز از غم و درد گشت. خيلي زود دل به هواي جبهه سپرد. از مادرش خواست تا به حوزه بيايد و از استادش اجازه بگيرد، تا او نيز بتواند به جبهه برود، اما مادرش حاضر به اين كار نشد. با دلي شكسته به نماز ايستاد و در كنار سجّاده‌اش آن قدر ياحسين(ع) گفت كه دل مادر با ديدن اشكهاي عاشقانه‌ي او به درد آمد و به او اجازه‌ي رفتن داد.
به بسيج رفت و از آنجا عازم جبهه شد. او نيز چون برادرش مدتهاي زيادي در جبهه بود، در عمليات پيروزمندانه‌ي «خيبر» شركت كرد. در همين عمليات از ناحيه‌ي دست مجروح گشت و هنوز بهبود نيافته بود كه دوباره راهي شد. دوستانش مي‌گويند: «او از نظر روحيه بسيار شبيه به برادرش «محمّدمهدي» بود. به طوري كه چون برادرش لباس رزمندگان را مي‌شست و بدون تكلّف پوتين آنها را واكس مي‌زد. نماز شبش ترك نشد. بدون سحري روزه‌ي مستحبي مي‌گرفت و در گرماي سوزان جنوب كار مي‌كرد.» به راستي كه حرارت عشق او سوزنده‌تر از گرماي جنوب بود!


«عمليات بدر» در شرف وقوع بود و برادرش ـ محمّدمهدي ـ در جبهه. حوصله‌ي ماندن در خانه را نداشت. با
اصرار زياد كوله‌بار سفر را برداشت و در شب عمليات، در گردان فجر برادرش را پيدا كرد. هر دو شولاي رزم بر تن كردند و بالهاي پرواز را گشودند. آنها كه چون يك روح در دو پيكر بودند پس از مبارزاتي بي‌امان هر دو با هم، ره عرش در پيش گرفته، بر سرير عشق تكيه زدند و زيباترين عروس شهادت را در آغوش كشيدند. او كه پيكرش بر اثر انفجار مين قطعه قطعه شده بود پس از گذشت يازده سال به كاشانه برگشت.

روایت معشوق

سلام من به تو ای دلبرا که با مائی
به رغم غیبت کبری هماره پیدائی

کمین به راه تو کرده کمان من اکنون

غزل برای تو گویم غزال صحرائی

شبم به نیمه رسیده نمی برد خوابم

چرا به خواب پریشان من نمی آئی؟

ربوده ای دل از کف من ای پری چهره

نشسته ام به رَهَت از چه ره نمی پائی؟

ز شوق وصل تو خوابم نمی برد هرشب

بخوان برای حال دلم لا، لالا، لائی

کمر به قتلم اگر بسته ای کمان بر کش

که ترسم از پی امشب نباشه فردائی

منم که در حکایت عُشّاق مثل مجنونم

توئی که در روایتِ معشوق مثل لیلائی

غلامرضا مهدوی

برچسب ها

ارسال نظر

کد امنیتی رفرش

نظرات ارسال شده

.


کارهای صوتی ، تصویری

..................................
..................................

آپلودها

درباره ما

عِندَ رَ‌بِّهِمْ يُرْ‌زَقُونَ
امام خمینی: شهدا در قهقهه مستانه شان و در شادی وصولشان "عِندَ رَبهِم یُرزقون"اند و از نفوس مطمئنّه ای هستند که مورد خطابِ "فَادخُلی فی عِبادی وَ ادخلی جَنتی"پروردگارند. سخنان امام خمینی در مورد «شهید و شهادت: درباره ی شهید آنقدر از اسلام و اولیاء اسلام روایات وارد شده است، بر فضل شهید که انسان متحیر می شود. در روایتی از رسول اکرم(ص) نقل شده است که برای شهید هفت خصلت است که اولی آن عبارتست از اینکه اولین قطره ای که از خون او بر زمین برزید، تمام گناهی که کرده است آمرزیده می شود و مهم این آخرین خصلتی است که می فرماید که بر حسب این روایت که شهید نظر می کند به وجه الله و این نظر به وجه الله راحت است برای هر نبی و هر شهید. این آخر چیزی است برای انسان، آخرین کمالی است که برای انسان است. در این روایتی که در کافی نقل شده است، در این روایت انبیاء را مقارن شهدا قرار داده است که در جلوه ای که حق تعالی می کند بر انبیائ، همان جلوه را بر شهدا می کند. شهید هم ینظر الی وجه الله حجاب را شکسته است همانطور که انبیاء حجاب را شکسته بودند و آخر منزلی است که برای انسان ممکن است باشد. مژده داده اند که برای شهدا، این آخر منزلی که برای انبیاء هست، شهدا هم بر حسب حدود وجودی خودشان به این آخر منزل می رسند. اینطور مطلبی که برای شهید گفته شده است برای کم کسی هست. آنها را قرینه ی انبیاء قرار داده اند. در روایتی هست که هر خوبی بالاتر از او هم خوبی هست تا برسد به قتل در راه خدا، شهادت در راه خدا بالاتر از او دیگر خوبی در کار نیست. * ما باید این توجه را هیچوقت از خود بیرون نکنیم، از مغز خود بیرون نکنیم که ما بندگان خدا هستیم و در راه او و در سبیل او حرکت می کنیم و پیشروی می کنیم. اگر شهادت نصیب شد، سعادت است و اگر پیروزی نصیب شد سعادت است. * ما از هیچ چیز نمی ترسیم وقتی که با خدا باشیم. برای اینکه اگر کشته بشیویم و با خدا باشیم سعادتمندیم و اگر بکشیم هم سعادتمندیم. * از خدا بخواهید که شمما را توفیق بدهد، توفیق شهادت بدهد، توفیق عزت بدهد. شهادت عزت شماست. * ملت ما شهادت را فوز عظیم می داند. * ما شهادت را یک فوز عظیم می دانیم و ملت ما هم شهادت را به جان و دل قبول می کند. * شما پیروزید برای اینکه شهادت را در آغوش می گیرید آنهایی که از شهادت و از مردن می ترسند، آنها شکست خورده اند. * آنها که شهید شدند، به خدمت خودشان و رسالت خودشان و به اجر خدمت خودشان رسیدند. * در روایتی هست که هر خوبی بالاتر از او هم خوبی هست تا برسد به قتل در راه خدا، شهادت در راه خدا بالاتر از او دیگر خوبی در کار نیست. * چه سعادتمند بودند این شهیدان که دین خود را به اسلام و ملت شریف ایران ادا نمودند و به جایگاه مجاهدین و شهدای اسلام شتافتند. * باکی از این نداریم که شهادت نصیب عزیزان ما شده است. این یک شیوه ی مرضیه ای است که در شیعه ی امیرالمؤمنین از اول پیدایش اسام تاکنون بوده . * ملت ما اکنون به شهادت و فداکاری خو گرفته است و از هیچ دشمن و هیچ قدرتی و هیچ توطئه ای هراس ندارد. . منبع: کتاب روضه ی رضوان

نظرسنجی

امتیاز شما به این سایت